یادگیری زبان دوم در دوران کودکی فرایندی پیچیده اما طبیعی است که به شدت تحت تأثیر تعامل اجتماعی قرار دارد. پژوهشهای متعددی در حوزهی روانزبانشناسی و آموزش زبان نشان دادهاند که کودکان زمانی بهتر یاد میگیرند که در محیطی غنی از تعامل، گفتگو و ارتباط عاطفی قرار بگیرند. برخلاف روشهای سنتی که بر آموزش مستقیم تمرکز دارند، یادگیری مبتنی بر تعامل اجتماعی، زبان را در بافت واقعی زندگی کودک قرار میدهد و از طریق تجربه و ارتباط معنا پیدا میکند.
نقش تعامل در رشد زبانی:
نظریهپردازانی مانند ویگوتسکی (Vygotsky) معتقدند که یادگیری بهویژه در دوران کودکی، یک فعالیت اجتماعی است. کودک در تعامل با دیگران، معنا را میسازد و از طریق تقلید، بازخورد، و اصلاح، توانایی زبانی خود را توسعه میدهد. بهعنوان مثال، وقتی کودکی در بازی با دوستانش از واژهای اشتباه استفاده میکند و یکی از همسالان یا مربی او جمله را بهدرستی تکرار میکند، کودک بهصورت طبیعی الگوی صحیح را میآموزد.
محیط زبانی و نقش بزرگسالان:
نحوهی صحبت والدین و مربیان با کودک، تأثیر عمیقی بر یادگیری زبان دوم دارد. استفاده از جملات ساده، آهنگین و تکراری باعث میشود مغز کودک الگوهای زبانی را راحتتر ذخیره کند. همچنین واکنشهای مثبت به تلاشهای کودک برای صحبت کردن، اعتمادبهنفس او را افزایش میدهد و او را به تکرار و تمرین بیشتر تشویق میکند.
تعامل از طریق بازی و نقشآفرینی:
بازیهای گروهی، نمایش و گفتوگوهای تخیلی از بهترین ابزارهای یادگیری زبان دوم هستند. در بازی، کودک بدون فشار و ترس از اشتباه، زبان را در عمل تجربه میکند. به همین دلیل محیطهایی مانند خانههای بازی دوزبانه فرصت طلایی برای رشد زبانی فراهم میکنند.
جمعبندی
تعامل اجتماعی نهتنها سرعت یادگیری زبان دوم را افزایش میدهد بلکه آن را پایدارتر و معنادارتر میکند. ایجاد فضاهایی غنی از ارتباط، همدلی و بازی، کلید موفقیت در آموزش زبان دوم در دوران کودکی است.

