یادگیری زبان دوم تنها یک فرآیند شناختی (Cognitive) نیست؛ بلکه به شدت تحتتأثیر احساسات و هیجانات یادگیرنده قرار دارد. نظریه معروف “Affective Filter Hypothesis” از استیون کراشن (Stephen Krashen) نشان میدهد که اضطراب، اعتمادبهنفس پایین و نبود انگیزه میتواند مانند یک «فیلتر» جلوی ورود اطلاعات زبانی جدید به ذهن را بگیرد. در مقابل، هیجانات مثبت مثل اعتمادبهنفس، لذت و علاقه، مسیر یادگیری را هموار میکنند.
عوامل هیجانی کلیدی در یادگیری زبان:
۱. اضطراب زبانی (Language Anxiety)چیست؟ ترس یا نگرانی هنگام صحبت کردن، شنیدن یا نوشتن به زبان دوم.
اثرات: افزایش اضطراب = کاهش توانایی پردازش اطلاعات + پرهیز از مشارکت در کلاس.
نمونه: زبانآموزی که میترسد اشتباه کند، اغلب کمتر صحبت میکند و فرصت تمرین را از دست میدهد.
۲. اعتمادبهنفس (Self-confidence)چیست؟ باور زبانآموز به توانایی خودش در یادگیری و استفاده از زبان.
اثرات: اعتمادبهنفس بالا → شجاعت در امتحان کردن، حتی اگر اشتباه وجود داشته باشد.
نمونه: کودکانی که تشویق میشوند حتی با جملات ساده حرف بزنند، سریعتر پیشرفت میکنند.
۳. انگیزش (Motivation)چیست؟ نیروی محرکهای که باعث میشود فرد به یادگیری ادامه دهد.
انواع:
درونی (Intrinsic): یادگیری برای لذت یا علاقه شخصی.
بیرونی (Extrinsic): یادگیری برای گرفتن نمره، شغل بهتر، یا مهاجرت.
اثر: پژوهشها نشان میدهند که انگیزش درونی پایدارتر و مؤثرتر از بیرونی است.
۴. نگرش (Attitude)چیست؟ دیدگاه فرد نسبت به زبان و فرهنگ مرتبط با آن.
اثر: نگرش مثبت به فرهنگ زبان مقصد → افزایش تمایل به استفاده واقعی از زبان.
۵. همدلی و احساس تعلق (Empathy & Belonging): زبانآموز وقتی احساس میکند در یک جامعه حمایتی قرار دارد (کلاس دوستانه، معلم تشویقکننده، والدین حامی)، کمتر دچار استرس میشود و بیشتر جرئت میکند از زبان استفاده کند.
نظریه فیلتر عاطفی کراشن (Krashen’s Affective Filter Hypothesis)
کراشن معتقد است: وقتی هیجانات منفی (مثل اضطراب و ترس) بالا هستند → فیلتر عاطفی بالا میرود → اطلاعات زبانی وارد «سیستم اکتساب زبان» نمیشوند.
وقتی هیجانات مثبت (انگیزه، اعتمادبهنفس) تقویت میشوند → فیلتر پایین میآید → یادگیری عمیقتر و سریعتر رخ میدهد.
راهکارهای عملی برای کاهش اثرات منفی هیجانات
برای زبانآموزان:
- پذیرش اشتباه → اشتباه بخش طبیعی یادگیری است.
- تمرکز بر پیشرفت کوچک → دیدن دستاوردهای کوچک انگیزه ایجاد میکند.
- تمرین ذهنآگاهی (Mindfulness) → کمک به کاهش استرس و افزایش تمرکز.
برای معلمها:
- ایجاد محیط حمایتی و بدون قضاوت → زبانآموز احساس امنیت میکند.
- استفاده از بازی و فعالیتهای سرگرمکننده → کاهش اضطراب.
- تشویق فردی → بالا بردن اعتمادبهنفس زبانآموزان خجالتی.
برای والدین:
- تشویق و همراهی به جای فشار مستقیم.
- نمایش علاقه به زبان دوم (مثلاً دیدن فیلم یا شنیدن موسیقی با کودک).
- یادگیری مشترک → کودک میبیند یادگیری یک فرآیند طبیعی است.
نتیجهگیری:
هیجانات نقشی تعیینکننده در موفقیت یا شکست یادگیری زبان دارند. اضطراب، اعتمادبهنفس پایین و انگیزه ضعیف میتوانند سرعت یادگیری را به شدت کاهش دهند، در حالی که احساس امنیت، علاقه و نگرش مثبت مسیر یادگیری را هموار میسازند. بنابراین، هر برنامه آموزشی زبان باید همزمان با تمرکز بر مهارتهای زبانی، به سلامت هیجانی زبانآموزان نیز توجه ویژه داشته باشد.

